عطری پر از نسیمِ حکمت ????

عِطری پر از نسیم حکمت از او که سراسر عشق و شادی بود | حافظ سال‌ها پیرویِ مذهبِ رندان کردم تا به فتوایِ خرد حرص به زندان کردم … | حرص را زندانی کردم | من به سرمنزل عنقا (خانه سیمرغ، پیر و مرشد کامل | نه به‌خود بردم راه قطع | قطعا | این مرحله با مرغ سلیمان | مرشد و راهبر | کردم … سایه‌ای بر دل ریشم فکن ای گنج مراد (در گذشته گنج را در ویرانه می‌جستند و بر این باور بودند که آنجا که خورشید سایه می‌اندازد محل گنج است) که من این خانه به سودایِ تو ویران کردم … از خلاف آمدِ عادت | بر خلاف آمدِ عادت | بطلب کام، که من کسبِ جمعیت | هماهنگی | از آن زلف پریشان کردم … اینکه پیرانه سرم | هنگام پیری | صحبتِ یوسف | همصحبتی با یوسف | بنواخت اجر صبریست که در کلبه احزان | خانه تنگِ اندوه | کردم … ...

2356 232